جُنبَنده (motile) در زیستشناسی صفتی است برای توصیف زیستمندانی که قادرند به خودی خود و بهطور فعال در محیط حرکت کنند. جنبندگان برای این حرکت انرژی مصرف میکنند. بیشتر جانداران جنبنده هستند. به جانداران جنبنده آبزی معمولاً، شناگر گفته میشود.
جاندارانی مانند مرجانها، کشتیچسبها، و اسفنجهای دریایی که در جای خود ثابت میمانند ناجنبنده sessile نامیده میشوند.
وزغ طلایی (نام علمی: Bufo periglenes) که به نامهای «وزغ طلایی مونتهورده» یا «وزغ مونتهورده» نیز مشهور است، نوعی وزغ کوچک و براق بود که زمانی در منطقهٔ کوچکی از جنگلهای بارانی و استوایی شهر مونتهورده در کاستاریکا به وفور یافت میشد.
از ۱۱ مه ۱۹۸۹ دیگر وزغ طلایی در هیچ کجای جهان مشاهده نگردیده است و همین امر سبب شده تا اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست (IUCN) آن را در فهرست گونههای منقرض شده قرار دهد. زیستشناسان و IUCN، دلایل احتمالی انقراض این دوزیست را تغییرات آب و هوایی، گرم شدن زمین، آلودگی هوا، افزایش اشعهٔ فرابنفش، کاهش سطح pH، داشتن زیستگاهی محدود و بیماریهای قارچی و انگلی ذکر نمودهاند.
مار زنگی یا مار زنگولهای سردهای از مارهای سمی است، این مار هنگام خطر با تکان دادن دم صدایی ایجاد میکند که شباهت زیادی به صدای زنگ و زنگوله دارد. به همین علت به مار زنگی یا زنگولهای معروف گردیده است.
مارها، همان گونه که به علت وجود اختلافات ظاهری یا ویژگیهای باطنی به گروههای مختلفی تقسیم میشوند. هر گروه از آنها نیز دارای گونهها و تیرههای متعددی هستند چنانکه در دنیا بیش از ۱۲ نوع مار زنگی یا زنگولهای وجود دارد. در میان مارهای زهری مار زنگی الماسی از همه کوتاهتر است.
چشمان کوچک، مردمک گرد، فاقد پولک گونهای، دارای یک پولک جلو چشمی روی سومین پولک لب بالایی، لب بالا دارای ۷ پولک و لب پائین ۹ پولک
حداکثر طول: ۱۱۷ سانتیمتر و دم ۱۷ سانتیمتر
تغذیه: از مارمولک ها، پرندگان کوچک، موشها
مناطق صخرهای، تپه ماهورهای شنی، لای سنگها و بوتهها
عمده زیستگاه این مار در این کشورها است:
مصر، فلسطین، اسراییل، لبنان، سوریه،عراق، ایران،کویت، اردن، عربستان
کبرا (به انگلیسی: Cobra) نام مار معمولاً زهرآلودی است که از خانواده مارهای الاپیده میباشد. کلمه کبرا از کلمه کَپِلو گرفته شده که در زبان پرتغالی به معنای ماری است که دارای کلاه کشیشی میباشد. بیشتر این گونه مارها در هنگام احساس خطر، می توانند گردن خود را بلند کنند. هر چند تمام کبراها از یک رده جانورشناسی و از یک نژاد نیستند.
کبراها ممکن است در نژادها و مناطق زیر پیدا شوند:
- نژادی زهردار بنام ناجا که از خانواده الاپیدهها میباشد و در آسیا و آفریقا یافت میشود.
- کبرای آبزی زهردار از خانواده الاپیدهها که نام آن باولنگرینا است و در آفریقا یافت میشود.
- کبرای بینی سپری (یا مرجانی) زهردار از خانواده الیپیده هاست که نام آن اسپایدلپس میباشد و در آفریقا یافت میشود.
- کبرای درختی زهردار که از خانواده الیپیده هاست و نام آن پسودوهیج میباشد و در آفریقا یافت میشود.
- کبرای زیرزمینی نادر زهردار که از خانواده الیپیده هاست و نام آن پاراناجا مولتیفاسشیاتا میباشد و بصورت کمیاب در آفریقا یافت میشود.
- شاه کبرا نژادی زهردار و از خانواده الیپیده هاست و نام آن افیفاگوس هنه میباشد و در جنوب آسیا یافت میشود.
- کبرای مرجانی غربی یا آمریکایی، زهردار و از خانواده الیپیده هاست و نام آن میکروروس فالویوس است و در جنوب غربی ایالات متحده یافت میشود.
- کبرای آبزی بدلی نیمه زهرآلود و از خانواده کالوبرید هاست و نام آن هیدرودیناستس گیگاسمی باشد و در آمریکای جنوبی یافت میشود.
این مار وقتی طعمه ای را بیابد سر خود را بلند کرده گردنش را پهن می کند و زهر خود را روی چشم طعمه می ریزد.سم او سبب کوری طعمه می شود.هدف گیری دقیق کبری تا 2 متر است.ولی تا فاصله 3 متری پاشیده می شود.
هیولای گیلا گونهای از سوسمار است. این سوسمار بومی جنوب غربی آمریکا و شمال مکزیک میباشد. غول گیلا جانوری نسبتا بزرگ است و به آرامی حرکت میکند. دارای قامتی حدودا ۶۰ سانتی متر میباشد. این جانور خطرناک و زهری است و به علت کندی حرکت، تهدیدی برای انسانها به شمار نمیرود.
غذای غول گیلا تخم پرندگان و پستاداران کوچک و پرندگان است. فصل جفتگیری آنها در ماه مه تا ژوئن میباشد و دو تا دوازده تخم در ماه ژوییه تا اوت میگذارند.
آفتابپَرَست یکی از خزندگان است از خانوادهٔ آفتابپرستان و یکی از معروفترین انواع خزنده بهشمار میآید. طول بدن آنها از ۲٫۵ سانتیمتر تا ۷۹ سانتیمتر متغیر است.
واژهٔ انگلیسی آن یعنی Chameleon (کَمِلیون) ریشه یونانیχαμαιλέων (خامایلئون) دارد.
تِمساح یا کروکودیل جانوری است خزنده دارای چهار دست و پا، در آب به راحتی شنا میکند، اما همیشه در آب نمیماند و تخمهایش را در خشکی میگذارد. این حیوان دارای فک و دندانهای بسیار نیرومند است و به گروه چهاراندامان از تیره تمساحیان (Crocodylidae) تعلق دارد. این خزندهٔ آبی و خشکی بزرگ در سراسر مناطق استوایی آفریقا، آسیا، آمریکا و استرالیا زندگی میکند. تمساح مانند سایر موجودات ساکن در رودخانهها و دریاچهها و سرزمینهای مرطوب در آبهای شیرین و گاهی در آبهای کمی شور زندگی میکند.
تمساح واژه ای است که برای نامیدن انواع مختلف کروکودیل از جمله کایمن و الیگاتور استفاده میشود. در گذشته واژه نهنگ به جای تمساح استفاده میشد اما در قرن بیستم نهنگ به واژه ای برای نامیدن والها تبدیل شد و تمساح جای آن را در معنی کروکودیل گرفت. امروزه بسیاری از اوقات نام تمساح و سوسمار به جای یکدیگر استفاده میشوند در حالی که سوسمار نام گروه دیگری از خزندگان، دربرگیرنده مارمولک، بزمجه و... است که در زبان انگلیسی بدان lizard گفته میشود
بهرغم سابقه ماقبل تاریخ، از انواع پیشرفته خزندگان هستند. برخلاف خزندگان دیگر، قلب چهار محفظهای، دیافراگم و قشر مغزی هوشمند دارد. سیستم صوتی خارجی تمساح، علائم زندگی آبی و خاکی و سبک زندگی دورهای دارد. تمساح دوزیست است. تمساح بدن خط دار ناصافی دارد و میتواند به سرعت و راحت در آب شنا کند و همچنین میتواند هنگام شنا پاهای خود را در کنارههای بدن خود جمع کند و با کاستن از مقاومت آب سریعتر شنا کند. تمساح پاهایی باانگشتان چسبیده بهم دارد، گرچه این پاها برای پا زدن در آب به کار نمیرود، اما این خصوصیت امکان برگشت سریع و حرکتهای ناگهانی را در آب را به او میدهد. در مسافتهای کوتاه، حتی بیرون از آب خیلی سریع میباشد. تمساح آروارههای فوق العاده قوی و دندانهای تیز برای گرفتن و پاره کردن گوشت دارد.
اگر دهان تمساح بسته نگهداشته شود نمیتواند آن را باز کند. بهمین دلیل برای مطالعه یا حمل و نقل تمساح، معمولاً آروارههای او را با نوارهای فلزی یا با بندهای لاستیکی بزرگ که از تایر و تیوب اتومبیل تهیه میشوند، میبندند. تمساح همچنین حرکات جانبی محدودی در گردن خود دارد.
گونههای بزرگتر تمساح از جمله تمساحهای نیل وتمساح آمریکایی از خطرناکترین انواع هستند. انواع بزرگ کایمن سیاه نیز برای انسان خیلی خطرناک هستند.
دوزیستان یک رده از مهرهداران هستند که شامل ۲۵۰ جنس و ۲۵۰۰ گونه هستند.
بسیاری از دودمانهای دوزیستان اولیه کالبدهای نسبتاً بزرگی را تکوین دادند و به مکانهای مسکونی موجود دست یافتند و تبدیل به گیاهخواران و شکارچیان بسیاری از اقلام غذایی محیطهای آبی، نیمهآبی و زمینی گردیدند. گرچه آنها باید کاملاً پرطاقت بوده و شاید در این جنبه با خزندگان برابری کرده باشند، ولی هنوز برای تولید مثل، نظیر قورباغهها و سمندرهای امروزی، به آب وابسته بودهاند.
دوزیستان جدید کاملاً متفاوت از دوزیستانی هستند که حدود ۷۵ میلیون سال بر قلمرو زمین فرمان راندند. نیاکان دوزیستان امروزی احتمالاً طی اواخر دوران دیرینزیستی بهوجود آمدهاند: بدن آنها کوچک بود و با مناطق زیستی حاشیهای سازگاری یافتند و از منابعی استفاده میکردند که مورد استفادهٔ خویشاوندان بزرگشان واقع نمیشد. شاید بدینطریق آنها از رقابت با مهرهداران بعدی گریخته باشند.
خزندگان از یک دودمان دوزیستی ابتدایی پدید آمدند که درنتیجهٔ تکامل تخمی که میتوانست در محیط خشکی رشد کند، از وابستگی به آب آزاد شده بود. خزندگان بسرعت شاخه-شاخه شدند و در تمام محیطهایی که توسط پسر عموهای دوزیستی بزرگشان اشغال شده بود، گسترش یافتند و شکارچیان و رقبای موفقی گردیدند. دوزیستان بزرگ در اواخر دورهٔ تریاس بتدریج از میان رفتند.
سوسمار نام عمومی گروه بسیار بزرگی از خزندگان است که از نزدیک به ۵۶۰۰ گونه تشکیل میشوند. سوسمارها در سرتاسر کرۀ زمین بجز قطب جنوب و قطب شمال پراکنده شدهاند. اکثر مارمولکها چهار اندام حرکتی ، گوشهای خارجی و یک دُم دارند. مارمولکها دید پیشرفتهای دارند و قادرند رنگها را ببینند. همچنین مارمولکها دارای حس بویایی قدرتمندی نیز هستند. طول بدن مارمولکها از چند سانتیمتر تا سه متر (در گونه اژدهای کومودو) متفاوت است.
پوست بدن سوسمارها مانند بسیاری خزندگان دیگر دارای فلس است.
خَزَندِگان از مهرهداران خونسرد هستند.
دنیای خزندگان از دوزیستان بهشمار میآیند. خزندگان اولین جانورانی هستند که توانستهاند زندگی در خشکی را بطور کامل تحمّل نمایند. سطح بدنشان از پوست خشک و شاخی پوشیده شده است. بدن پوشیده از پولک، یا قطعات و صفحات استخوانی متنوع است. اسکلت خزندگان کاملاً استخوانی است. قلبشان چهار حفرهای است.
دهلیزها کامل و در بطنها دیوارهٔ بین آنها کاملاً نیست. جنین از چهار پردهٔ درونشامه amnion، برونشامه Chorion، کیسه زرده و آلانتوئیس پوشیده میشود. مارها، مارمولکها، تمساح و آلیگاتور، لاک پشتها و تمام دایناسورها منقرض شده جزء رده خزندگان است. طبقهبندی خزندگان بر اساس کاوها (فرورفتگیها)ی ناحیهٔ گیجگاهی است. خزندگانی که در جمجمه، خود دو حفره دارند دوکاوان (دیاپسید) نامیده میشوند. آنهایی که بدون کاو هستند بیکاوان (آناپسید) و گروهی که یک کاو دارند تککاوان (سیناپسید) نام دارند.
شترمرغ از پرندگان بیپرواز دستهٔ سینهپهنان (Ratites) راستهٔ شترمرغیان (Struthioniforme) است. این پرنده از خانواده شترمرغان (Struthionidae)، جنس شترمرغ (Struthio) و بومی آفریقا است.
شترمرغ گردن و پاهای درازی دارد و میتواند با سرعتی در حدود ۶۵ کیلومتر در ساعت بدود. شترمرغ بزرگترین پرنده موجود است. با اینکه شترمرغ جزو پرندگان است، اماقادر به پرواز نیست. طول قد آن به ۲/۵ متر و وزن آن به ۱۴۰ تا ۱۷۰ کیلوگرم میرسد. تخم این پرنده تا ۲۰ سانتیمتر قد و وزن ۱/۵ کیلوگرم میرسد که ظرف حدود نیم ساعت پخته میشود. این پرنده خوراکش دانهها و گیاهان و حشرات کوچک است. شترمرغ برای دفاع از خود در مقابل شکارچیان و حیوانات وحشی از پاهای پر قدرت خود بهره میگیرد و قادر است با لگد خود انسان و حتی شیر را از پا در آورد. جوجه این پرنده ظرف ۴۰ روز سر از تخم بیرون میآورد و ظرف سه تا چهار سال یک پرنده بالغ میشود. شترمرغ نر پرهای سیاهی دارد و انتهای پرها و بالهای آن سفید است ولی پرهای شترمرغ ماده قهوهای رنگ است. سر و گردن شترمرغ بدون پر و طاس است. این پرنده اغلب بصورت گروهی در بین گورخرها و یا حیوانات دیگرچون گاومیش به سر میبرد.
شترمرغها معمولاً بین ۶۳ تا ۱۴۵ کیلوگرم هستند. نژاد شترمرغ آفریقای شرقی به طور متوسط ۱۱۵ کیلوگرم نر و ۱۰۰ کیلوگرم ماده وزن دارد. به طور استثنا وزن شترمرغ ماده هم به ۱۵۶٫۸ کیلوگرم هم میرسد. در زمان بلوغ (دو تا چهار سال) قد شترمرغهای نر به ۲٫۱ تا ۲٫۸ متر میرسد در حالی که شترمرغهای ماده ۱٫۷ تا ۲ متر ارتفاع دارند. شترمرغها با اینکه جثهای درشت دارند در برابر سرما مقاومتشان خیلی کم است به طوری که ممکن است در هوای خیلی سرد تلف شوند.
جوجههای شترمرغ حنایی رنگ هستند و لکههای قهوهای پر رنگ دارند. در اولین سال زندگی، جوجهها در هر ماه ۲۵ سانتی متر رشد میکنند. در اولین سال زندگی شترمرغها حدود ۴۵ کیلوگرم وزن دارند. طول عمر آنها بیش از ۴۰ سال ۴۵ سال است. پرهای شترمرغ نر غالباً سیاه است و دم سفید رنگ دارند. دم یک گونه شترمرغ به رنگ زرد و قهوهای است. پوست گردن و ران شترمرغ ماده مایل به صورتی و خاکستری است، در حالی که برای شترمرغهای نر آبی - خاکستری است. خاکستری یا صورتی بودن وابسته به گونه شترمرغ دارد
غاز گونهای از پرندگان است که متعلق به خانوادهٔ مرغابیسانان (Anatidae) هستند. خانواده مرغابیسانان شامل قوها و اردکها نیز میشود. این نوع از غازها در زیرخانواده غازسانان (Anserinae) و به گروه آنسرینی (Anserini) تعلق دارند. تعدادی از مرغابیها که از خانواده مرغابیهای وحشی هستند به نام غاز معروفند.
نژادهای استاندارد شدهای که از غاز امروزه در ایالات متحده آمریکا و سایر نقاط دنیا وجود دارد، اغلب از نژاد وحشی خاکستری بوجود آمدهاست. نژادهای اقتصادی که امروزه در اغلب پرورشگاههای مخصوص غاز در دنیا وجود دارند عبارتند از:
۱ . نژاد تولوز Tuolouse : نژاد فرانسوی و منسوب به شهر تولوز است و بیش از هر نژاد دیگر از نظر تولید گوشت مورد توجه قرار گرفتهاست زیرا دارای جثه بزرگ بوده و اصلاح شده میباشد. وزن در غازهای نر بالغ در حدود ۷/۱۱ کیلوگرم و در غازهای ماده بالغ در حدود ۹ کیلوگرم میرسد. بدن حجیم، پهن پایین افتاده و جمع وجور و تقریباً کم پر است.
۲ . نژاد امبدن Embden : به این نژاد آمدن Emden نیز میگویند. این نژاد آلمانی است وابتدا در شهر برمن Bermen آلمان پرورش داده میشد وبه همین نام نامیده میشد، ولی چون اولین بار از شهر آمدن آلمان به انگلستان برده شد، از این رو به نام نژاد آمدن معروف گردید. نژاد مذکور یکی از نژادهای محبوب غاز است که از نظر تولید گوشت قابل توجه است زیرا دارای جثهای بزرگ است ولی بدن مانند نژاد تولوز پایین افتاده و جمع و جور نیست. پر و بالها نارنجی سایه دار میباشد. رنگ منقار روشنتر از رنگ پاهاست و رنگ چشمها آبی درخشان است.
۳ . نژاد چینی Chines : نژاد چینی از نظر وزن و جثه به پای دو نژاد تولوز وامبدن نمیرسد ولی از نظر شکل ظاهر کاملاً از دو نژاد دیگر متمایز است. بدن کاملاً مستقیم است و پاها و گردن نسبت به بدن تقریباً بلندتر میباشد. این نژاد یک برجستگی دکمه مانند در قاعده منقار دارد. از نظر رنگ دو نوع از این نژاد وجود دارد. یکی نوع قهوهای و دیگری نوع سفید است.
۴ . نژاد آفریقائی African : یکی از نژادهای سنگین وزن غاز است که استاندارد شدهاست. این نژاد برای اولین بار در سال ۱۸۷۴ معرفی گردید و در دو گونه قهوهای (یا خاکستری) و سفید وجود دارد. این نژاد از نژاد چینی بوسیله بدن سنگین و گردن ستبر و کلفت خود متمایز میگردد. دارای بدنی عمیق، طویل بوده و جناغ کشیده میباشد و بدن را تقریباً مستقیم نگه میدارد. پرندههای بالغ این نژاد دارای برجستگی دکمه مانند و بزرگی در انتهای بالای منقار میباشند. رنگ این دگمه ممکن است در اثر سرما و یا هنگام عصبانیت و آزار تغییر کند.
۵ . نژاد کانادائی Canada : نژادی بزرگ و زیبا با گردنی راست و بلند و سیاه و لکی سفید مانند کروات در زیر گلو است و به همین دلیل «غاز کروات» نیز نامیده میشود. این غاز از غازهای وحشی آمریکای شمالی سرچشمه میگیرد که وزن آن از ۵/۱ کیلو تا ۶ کیلوگرم متغیر است. به علت وحشی بودن بهتر است آنها را در محیطهای بسته نگهداری کرد و یا این که به موقع پرهای آنها را قطع کرد. چنانچه مدت مدیدی نگهداری شود به خوبی اهلی و خانگی میشود.
۶ . نژاد سبواستوپول Sevastopol : غازی سفید با جثه متوسط است که به خاطر پرهای بلند فر دار معروف است و پرهای مذکور تمامی بدن پرنده را میپوشاند. وزن غاز نر آن در حدود ۵ تا ۶ کیلوگرم ووزن غاز ماده آن در حدود ۴ تا ۵ کیلوگرم است. منقار و ساق پا به رنگ نارنجی و چشمها به رنگ آبی روشن است. منشأ این نژاد قاره اروپا و در امتداد رودخانه دانوب و در اطراف دریای سیاه میباشد.
۷ . نژاد زرد آمریکایی American Buff : این نژاد جزو نژادهای متوسط الجثه میباشد و غاز نر آن در حدود ۸ کیلوگرم و غاز ماده در حدود ۷ کیلوگرم وزن دارند. چشمان آن به رنگ فندقی تیره و رنگ منقار و ساق پا و پنجهها نارنجی است.
۸ . نژاد زرد بریکون Brecon Buff : این نژاد در سال ۱۹۳۰ میلادی در ایالت ولز انگلستان به وجود آمد و اولین نژاد از نژادهای زرد بود که استاندارد گردید. این نژاد جزو نژادهای متوسط غاز بوده و ساق پای آن صورتی رنگ است و پنجه پا و منقار و چشم به رنگ قهوهای است.
۹ . نژاد فرانکونیان Frankonian : نژادی کهن و آلمانی است که از بخش شمالی ایالت باواریا Bavaria آمدهاست و نژادی کوچک است که وزن آن در حدود ۴ تا ۶ کیلوگرم است و روش نگهداری آن بسیار ساده و آسان است. معمولاً به دو گونه قهوهای و آبی روشن دیده میشود و گونه آبی روشن آن آخیراً به وسیله موسسه استاندارد آلمان پذیرفته شدهاست.
۱۰ . نژاد لینی Leine : این نژاد در نزدیکی اولدنبرگ Oldenburg آلمان به وجود آمدهاست و از نژادهای متوسط الجثه بوده که به خوبی چرا میکنند و میتواند در مسافتهای طولانی به چرا بپردازد. اندامی عمودی و قائم دارد و ناحیه خلفی بدن را مستقیم نگه میدارد، معمولاً به دو رنگ سفید و خاکستری دیده میشود. وزن غاز نر در حدود ۷ کیلوگرم و وزن غاز ماده در حدود ۵ تا ۶ کیلوگرم است. این نژاد توجه کافی به جوجههای خود مبذول میکند.
۱۱. نژاد لیپی گانز Lippeganse : نژادی آلمانی و بسیار نادر است که اطلاعات چندانی در مورد آن موجود نیست. معمولاً به رنگ سفید است و منقار آن نوک تیز و صورتی رنگ است.
۱۲. نژاد نرماندی Normandy : این نژاد متعلق به منطقه نرماندی فرانسه میباشد و از مشخصات ممیزه آن امکان تفکیک نر و ماده از روی رنگ میباشد، به طوری که غاز نر همیشه سفید رنگ است، در حالی که غاز ماده به رنگ سفید و خاکستری است. رنگ چشمهای این نژاد همیشه آبی است. غاز نر در حدود ۵/۴ تا ۵/۵ کیلوگرم و غاز ماده در حدود ۴ تا ۵ کیلوگرم وزن دارد.
۱۳. نژاد سفید نروژی Norwegian White : این نژاد نروژی به منظور تامین گوشت مناسب به وجود آمدهاست. غاز نر در حدود ۹ کیلوگرم وزن دارد، در حالی که وزن غاز ماده در حدود ۸ کیلوگرم است. متاسفانه این نژاد امروزه در نروژ بسیار کمیاب شدهاست. نژادی مقاوم، دلیر و خودکفاست. غاز ماده مادر خوبی برای جوجههای خود میباشد و قادر است که سالیانه در حدود ۱۰۰ عدد تخم بگذارد، البته به شرطی که مجبور نباشد بر روی تخمها بخوابد.
۱۴. نژاد مهاجر Pilgrim : این نژاد را نیز میتوان از روی رنگ تعیین جنسیت کرد، به طوری که غازهای نر همگی به رنگ سفید و با چشمهای آبی میباشند، اما غاز ماده به رنگ خاکستری با لکه سفید بر روی سر و چشم قهوهای میباشند. منقار و پاها در هر دو جنس نارنجی است. جوجه یک روزه نر، زرد یا نقرهای با منقاری روشن است، در حالی که جوجه یک روزه ماده خاکستری سبز فام با منقاری تیرهاست.
کَرکَس یا لاشخور پرندگانی هستند که بیشتر از مردار تغذیه میکنند. این پرنده یا پرندههای همخانواده با آن را در فارسی مرغ مردارخوار، دژکاک، دال و لشخور نیز نامیدهاند.
کرکسها در همه قارهها یافت میشوند بهجز در اقیانوسیه و جنوبگان.
از ویژگیهای کرکسها سر بیپر و تاس آنها است. ویژگی دیگر آنها این است که بر خلاف بیشتر پرندگان دیگر، آنها آشیانه نمیسازند. کرکسها به تیزپروازی، دوربینی و درازی عمر معروفند.
کرکس دارای منقار قوی برگشته و گردن و سر سخت و بالهای پهن بزرگ میباشد. در نواحی کوهستانی زندگی مینماید و بیشتر از لاشه تغذیه میکند. هنگام پرواز گسترش بالهای کرکس بالغ بر سه متر میشود. پنجههای کرکس برخلاف منقار پرقدرتش نسبتاً ضعیف است بطوری که بهوسیله پنجههایش قادر نیست جز طعمههای بسیار کوچک را نگهداری کند و به همین جهت است که بیشتر از لاشه حیوانات دیگر تغذیه میکند. پرواز وی نسبتاً آهسته ولی دارای اوج است و در مدت طولانی صورت میگیرد. قدرت دید این پرنده بسیار زیاد است به گونهای که از فاصلههای دور طعمههای کوچک را بهخوبی میبیند و کوچکترین حرکت از دیدش پنهان نمیماند.
کرکسها بهندرت به حیوانات تندرست حمله میکنند ولی ممکن است حیوانی زخمی یا بیمار را بکشند. در زمان جنگها بر فراز نبردگاهها شمار زیادی کرکس دیده شدهاست. کرکسها حیواناتی سودمند برای جلوگیری از گندیدگی و عفونتزایی مردارها هستند به ویژه در مناطق گرمسیر
عقاب یکی از بزرگترین و نیرومندترین پرندگان جهان است. عقابها منظری مغرور و ترسناک و قدرت شکارگری بسیار دارند. برخی از عقابها حین پرواز شکار خود را صید میکنند. عقاب طلائی را گاه سلطان پرندگان گفتهاند. عقابها سخت از خطر، مخصوصاً انسان گریزان هستند وبندرت به آدمی حمله میکنند. عقاب توانائی بلند کردن یک آدم کوچک اندام را دارد.
عقاب معمولاً از ۷۶ تا ۸۹ سانتی متر از نوک منقار تا انتهای دم طول، و از ۳ تا ۶ کیلوگرم جرم و بالهایش حدود دو متر بلندی دارد.
سر عقاب بزرگ و پوشیده از پر است. چشمانی درشت دارد که هریک از آنها در یک طرف سرش قرار دارد. از قدرت بینائی فراوان بهرهمند میباشد. عقابها میتوانند از فراز آسمانها شکار خود را ببینند واز نقاط بلند همچون صاعقه بر سر شکار نگون بخت فرود آیند. منقار نیرومند وتندی دارند. منقار عقاب طلائی به پنج سانتی متر میرسد. برخی از عقابها منقاری بزرگتر دارند.
رنگ و بال و طول و شکل عقابها از منطقه تا منطقهٔ دیگر اختلاف دارد به طوریکه در عقابهای آسیائی و اوروپائی وآمریکائی تفاوت آن نمایان است. عقابها پاهایی نیرومند و به رنگ زرد و روشن دارند. عقابها برای درهم شکستن شکار خود از منقار و چنگال پاهای خود استفاده میکنند. پاهای عقاب طلائی پوشیده از پر (ریش) است، اما قسمت پائین پاها بدون پر میباشد.
عقابها در علفزار و جنگلهای زمینهای پست و بر فراز کوههای بلند و ناهموار و در نقاط دوردست و تقریباً دست نخورده توسط انسان زندگی میکنند.
با پرها و بالهای بلند، عقاب میتواند به آسانی پرواز وشکار خود را از زمین بلند کند. عقاب گاه، با بالهای خود به شکار ضربه میزند. اما نمیتواند با بالهایش بجنگد. عقاب هنگام جنگ از منقار و پاهای نیرومند خود استفاده میکند، بیشتر عقابها قهوهای رنگ و یا سیاه رنگ هستند. جوجه عقابها تا سن بلوغ خود که چهار سال طول می کشد پر و بال کامل ندارند.
مرغ نوروزی کوچک که نام علمی اش Larus minutus است، در اروپای شمالی و آسیا زندگی میکند.دستههای کوچکی از این پرنده نیز در بخش هایی از شمال کانادا وجود دارند. این پرنده مهاجر است، در زمستان به سواحل اروپای غربی، مدیترانه و -تعداد کمی- به شمال شرقی آمریکا کوچ میکنند. مرغ نوروزی کوچک، کوچکترین گونه خانواده خود است. طول این پرنده بین ۲۵ تا۲۷ سانتی متر و طول بالهای آن ۷۵ تا ۸۰ سانتی متر و وزنش حدود ۶۸ تا ۱۳۳ گرم است. رنگ پرهای این پرنده خاکستری کم رنگ است. نوک آن باریک و سیاه وپاهایش قرمز تیره است. مرغ نوروزی کوچک پس از سه سال بالغ میشود.
این پرندگان غذای شان را از سطح آب-معمولاً با شیرجه زدن- پیدا میکنند و میخورند، حشرات کوچک را نیز در هوا شکار میکنند.
قرقاوُل پرندهای از راسته ماکیانسانان است. قرقاول به طور بومی در بیشتر نقاط آسیا و همینطور یونان و بلغارستان در اروپا زندگی میکند و توسط انسان به بسیاری از کشورهای دیگر هم وارد شدهاست.
جمعیت قرقاولها رو به کاهش است اما در خطر انقراض نیست. جمعیت این پرنده در اروپا بر اساس برآورد بردلایف اینترناسیونال در سال ۲۰۰۴ حدود ۳ میلیون و ۴۰۰ تا ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار جفت بارور معادل ۱۰٬۲ میلیون تا ۱۴٬۱ میلیون بال قرقاول بودهاست و بر اساس یک برآورد بسیار ابتدایی جمعیت این پرنده در کل دنیا را میتوان ۳۰ تا ۴۵ میلیون بال برآورد کرد.
ظاهراً این گروه از پرندگان با توکانها تفاوت دارند اما جزو خانوادههای نزدیک به هم هستند هر دوی این پرندگان دارای پاهایی هستند که ۲ چنگال به سمت جلو و ۲ چنگال به سمت عقب دارند وقتی پرواز میکنند بالهایشان را به سرعت به هم میزنند و در نتیجه در هنگام حرکت در هوا بالا و پایین میشوند.
در حدود بیش از ۲۰۰ گونه دارکوب در جهان وجود دارد. دارکوبها تقریباً در هر جا که درخت باشد دیده میشوند.
دارکوبها منقارهای نیرومندی دارند که برای سوراخ کردن پوست درختان و جستجوی حشرات به کار میبرند آنها طعمههای خود را به وسیله زبان بلند که دارای نوک چسبناکی است از مخفیگاهشان بیرون میکشند.
لک لک پرندهای بزرگ با پاها و گردن دراز و منقار بلند و راست میباشد که آهسته به پرواز در میآیند و درحال پرواز پاها و گردن را کشیده و اندکی رو به پایین نگه میدارند. آرام و کند راه میروند. نر و ماده همشکلند. روی درختها، صخرهها یا ساختمانها آشیانه میسازند. لکلکها یک تیره از راستهٔ لکلکسانان هستند و گونههای مختلفی دارند.
سارگپه پرندهای شکاری است کوچکتر از عقاب با جثهای متوسط و تو پُر، سری کوچک و گرد روی گردنی کلفت، بالهای پهن و دم کوتاه. رنگ پر و بال بسیار متنوعی دارد.
سارگپه قلمرو طلب و اغلب تکهمسر است و معمولاً تا پایان عمر همسرش با او میماند. این ویژگی در پرندههای شکاری ایران کم پیش میآید.
سارگپه از راستهٔ شاهینسانان (Falconiformes)، خانواده قوشیان (Accipitridae) است.
پَنگوئنها پرندگانی هستند بدون قدرت پرواز از راسته گُوِهسانان (Sphenisciformes) از خانواده گُوهگان (Spheniscidae) که از ماهیها تغذیه میکنند آنها بالهای کلفتی دارند که به عنوان باله شنا از آن بهره میگیرند. پنگوئنها در جاهای سردسیر نیمگردی پایینی زمین زیست میکنند.
نام راسته و خانواده آنها نمایانگر شکل گوهای بدن آنها است.
از نظر ریشهای نام پنگوئن متعلق به پنگوئن اقیانوس منجمد شمالی میباشداین پرندگان قادر به پرواز نیستند زمانی که ملوانها به اقیانوس منجمد جنوبی رسیدند همین نام را به پرندگان آنجا که قادر به پرواز نبودند اطلاق کردند. در مورد ریشه این نام گوناگون گویند.
سهره سینه سرخ نام علمی آن (Carduelis cannabina) است وبه ان فنچ خانگي مي گويند. در ایران، عراق، سوریه وجنوب قفقاز دیده میشود و۱۳ سانتی متر درازا دارد. سرخاکستری روتنه بلوطی وپیشانی وسینه قرمز گلی است. پرنده ماده وپرنده جوان فاقد رنگ بلوطی بوده وبا روتنه قهوهای رگه دار دیده میشود. این رگهها در سینه وپهلوها نیز وجود دارد. در همه سنین، رگههای سفیدی در شاهپرها وپرهای بیرونی دُم دیده میشود. منقار خاکستری مایل به قهوهای تیره ومیانه ی گلو خط دار است وحاشیه کمرنگی دور چشمها وروی چانه دیده میشود که آن را از سهره کوهی متمایز میسازد. پروازش موجی شکل ونامنظم است ودر زمستانها، به صورت جفتی یا گروهی دیده میشود. این پرنده در بخش های باز بوته دار یا درختکاری شده، زمین های پرچین دار، کشتزارها وکناره ی تالابها به سر برده وبه گونه ی گروهی در بیشهها وپرچینها نیز دیده میشود و گاهی در علفزارها آشیانه ساخته و زادآوری میکند. در ایران بیشتر در شمال باختری(غربی) دیده شده و زادآوری نیز میکند.
فلامینگو یا مُرغ آتشی پرندهای است از راستهٔ بالآتشیسانان.
فلامینگو پرندهای است با پاهای دراز و منقاری منحنی و گردنی بلند خمیده، آبچر بابدنی بسیار کشیده و پر و بالی به رنگهای سفید و صورتی است.
در پروازها باها و گردنش کشیده و قدری پائین تر از سطح بدن قرار میکیرد. بالهایش ترکیب زیبائی از رنگهای سرخ و سیاه است. پرنده نابالغ قهوهای مایل به خاکستری چرک است. فلامینگو به آرامی راه میرود ودر حالیکه سر ومنقار خودرا در آب کم عمق فرو برده تغذیه میکند. فلامینکو از ۹۰/۰ تا ۵/۱ متر بلندی دارد. بیشتر فلامینگوها حلزون وگیاهان آبی را میخورند. این پرندگان بصورت دست جمعی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکنند.
راستهای بالآتشیسانان که فلامینگو به آن تعلق دارد از پرندگان آبزی و بزرگجثه هستند که غذا را از منقار خمیده و صافیمانند خود میگذرانند.
مرغ عشق پرنده ایست اهلی از نژاد طوطی. وطن اصلی این پرنده همچون بسیاری از طوطی سانان دیگر، سرزمین استرالیا است.
برای فهمیدن جنس نر و ماده این حیوان بهترین گزینه توجه به پوستی که در بالای منقار قرار دارد و سوراخهای بینی در آن هستند٬میباشد.در نوع نر رنگ این پوست آبی تیرهاست اما در نوع ماده آبی روشن ٬قهوهای یا متمایل به قهوهای است.رنگ آبی این پوست در نوع نر همواره مشخص است هرچند در نرها مریض این رنگ مات میشود و در نرهای مسن قهوهای شده و ترکهایی در آن دیده میشود.اما رنگ این پوست در مادهها متغیر است در موقع تخم گذاری و در جوانی صاف و روشن تر است و پس از این مدت تیره تر و چروک دار میگردد.
مرغ عشق برای اولین بار در اواخر سال ۱۷۰۰ میلادی به صورت گله های وحشی در استرالیا مشاهده شد که تعداد افراد این گله¬ها به هزاران قطعه می¬رسید. نام انگلیسی مرغ عشق «بجایر» از کلمه بومی budgerijour گرفته شده است که این لغت در زبان بومیان استرالیا به معنی «غذای خوب» می باشد و شاید علت این تسمیه بدان جهت بوده است که وجود این پرنده در منطقه ای دلیل وفور نعمت و غذای فراوان در آن منطقه بوده است، زیرا که این پرنده در شرایط مناسب غذایی به شدت زاد و ولد نموده و گله¬های بزرگی به وجود می¬آورد. این پرنده برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ توسط «جورج شاو» مدیر جانور شناسی موزه طبیعی بریتانیا شناسایی شد و در سال ۱۸۳۲ طبیعی دان « موزه لینه» که «یوهان واگلر» نام داشت توضیحاتی در باره مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۴۰میلادی، زیست شناسی به نام «جان گولد» این پرنده را از استرالیا خارج کرد و به انگلستان برد. موج تقاضا برای این پرنده موجب شد تا کشتیهای زیادی دست به کار انتقال این پرندگان به اروپا، مخصوصاً انگلستان، هلند و بلژیک بزنند. کشتیها مرغ عشقها را در دستههای چند ده هزارتایی حمل میکردند. در طول سفر چند هفتهای، فقط تعداد اندکی از آنان سالم به اروپا میرسیدند. به زودی این پرنده اهلی شد و از طریق انگلستان به تمام دنیا منتقل شد. در سال ۱۸۴۶ برای اولین بار وارد کشور فرانسه شد و هشت سال بعد یعنی در سال ۱۸۵۴ طبیعی دان فرانسوی «جان دلون» مقاله¬ای در خصوص تکثیر، تغذیه و نگهداری مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۵۹ نویسنده آلمانی «کارل بوله» در نشریه پرنده شناسی آلمان مقاله مفصلی در باره مرغ عشق منتشر کرد. از نوشته های «بوله» چنین بر می آید که مرغ عشق در آن زمان در تمامی شهرهای بزرگ آلمان به عنوان حیوان خانگی رایج بوده است و بنا به گفته او مرغ عشق برای اولین بار در سال ۱۸۵۵ درشهر برلین آلمان توسط «گرفین شورین» تکثیر یافت. مرغ عشق از سال ۱۸۶۰ به بعد در تمامی باغ وحش¬های آلمان وجود داشته و با موفقیت تکثیر و پرورش یافته است. طی ۵۰ سال، واحد¬های عظیم تجاری به وجود آمدند که هزاران قطعه از این پرنده کوچک را برای دوستداران پرندگان زینتی تکثیر می¬کردند. در اواخر قرن نوزدهم واردات مرغ عشق به ارقام غیر قابل تصوری رسید. بنابر نوشته های «دبراسای» تنها در سال ۱۸۹۴ واردات پرندگان زنده به بنادر فرانسه بالغ بر یک میلیون و دویست هزار قطعه بوده که در آن، واردات مستقیم به انگلستان و آلمان منعکس نشده است.
توکای سیاه یا توکای معمولی (Turdus merula) پرندهای از سردهٔ توکا و بومی اروپا، آسیا و شمال آفریقا است و بر اثر فعالیتهای انسانی به استرالیا و نیوزیلند هم وارد شدهاست.
چندین زیرگونه از این پرنده در محدودهٔ زیستی گستردهٔ آن زندگی میکنند، تعدادی از زیرگونههای آسیایی را گاه گونهای مستقل در نظر میگیرند. با توجه به عرض جغرافیائی، توکای سیاه ممکن است مقیم، نیمهمهاجر یا کاملاً مهاجر باشد.
جنس نر زیرگونهٔ اصلی این پرنده که در بیشتر مناطق اروپا زندگی میکند، کاملاً سیاه با حلقهٔ چشمی و منقار نارنجی و آوازی با ملودی غنی است؛ جنس ماده و پرندهٔ نابالغ پوشش قهوهای پررنگ دارد. این پرنده در درختزارها و باغها زندگی میکند و لانهای شکیل با نوارهایی از گِل و فنجانشکل میسازد. توکای سیاه همهچیزخوار است و از انواع مختلف حشرات، کرمهای خاکی، توتها و میوهها تغذیه میکند.
هر دو جنس در محل اصلی زندگی خود قلمروطلبند و از نمایشهای تهدید مشخصی بهره میجویند، اما در هنگام مهاجرت و نواحی زمستانگذرانی اجتماعدوستتر میشوند. جفتها در طول سال، در جاهاییکه هوا به اندازه کافی معتدل باشد، در قلمرو خود باقی میمانند. اشارات زیادی به این پرندهٔ پرشمار و متمایز از دیگر پرندگان در آثار ادبی و فرهنگی دیده میشود که معمولاً به آواز آن مرتبط میباشند.
فاخته (نام علمی: Cuculus canorus)، که کوکوی معمولی یا کوکوی اروپایی نیز نامیده میشد، پرندهای از خانواده کوکو راسته کوکوسانان است که در اروپا، آسیا، و آفریقا زندگی و مهاجرت میکند. فاخته رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد.
آواز فاخته نرم و حزن انگیز و شبیه کلمه «کو کو» است. این آواز اغلب در آغاز فصل بهار شنیده میشود. بیشتر مردم تصور میکنند پرندهٔ ماده آواز میخواند، ولی اینطور نیست، و پرندهٔ نر آواز میخواند. فاخته نر و ماده شیبه هم نیستند. رنگ فاخته نر مایل به خاکستری سیاه است، درحالی که پرندهٔ ماده پرهای خاکستری فاتح رنگ با لکههای سفید دارد. فاخته ماده نمیتواند آواز بخواند.
فاخته از نظر اندازه جزو پرندگان متوسط و جزو حیوانات کوچک طبقهبندی میشوند. برخی کبوتران مانند کبوتر جنگلی و کبوتر کوهپایه نیز در برخی منابع فاخته نامیده شدهاند.
فاخته تخم خود را در آشیانهٔ پرندگان دیگر میگذارند تا پرندهٔ صاحب لانه، جوجه را بزرگ کند. کاری که جوجهگذاری انگلی نامیده میشود. غذای این پرنده را حشرات و از جمله کرم ابریشم پشمالو، که برای پرندگان دیگر طعمه دلانگیزی نیست، تشکیل میدهد. او همچنین گاه اقدام به خوردن تخم پرندگان و جوجههایشان میکند.
آلپاکا (نام علمی: Vicugna pacos) گونهایی لاما است که در آمریکای جنوبی زندگی میکند. مانند لامای معمولی اهلی است ولی برعکس لاما که گوشی موزمانند دارد گوشهای آلپاکا صاف است. پشم آلپاکا از پشم لاما نرمتر است. بهای مرغوبترین پشم آلپاکا نزدیک به بهای کرک کشمیر معمولی است.
گلههای آلپاکا برای چرا در بلندیهای ۳۵۰۰ متر به بالا در کوهستان آند در اکوادور و جنوب پرو، شمال بولیوی و شمال شیلی نگهداری میشود. آلپاکاها از لاما کوچکترند و از آنها برای بارکشی استفاده نمیکنند بلکه تنها از الیاف آنها استفاده میشود.
از الیاف آلپاکا برای تهیه بافتنیهایی همچون پتو، جوراب، کلاه، دستکش، روسری و پونچو بهره میگیرند. الیاف آلپاکا در پرو در ۵۲ رنگ طبیعی، در استرالیا در ۱۲ رنگ طبیعی و در ایالات متحده در ۱۶ رنگ طبیعی طبقهبندی شدهاند.
در صنعت نساجی واژهٔ آلپاکا بیشتر به یک روش پارچهبافی اطلاق میشود که در اصل در آن روش در آغاز از پشم آلپاکا استفاده میشد. امروزه در آن روش بیشتر از پشمهای بز مَرغُز موسوم به موهر بهره میگیرند.
اسب آبی یک جانور پستاندار گیاه خوار ساکن آفریقا میباشد.و یک یا فقط دو هم خانواده دارد.این موجودات حیواناتی نیمه آبزی هستند که در زیر صحرای بزرگ آفریقا در رودخانهها و برکهها زندگی میکنند.این حیوانات در طول روز با ماندن در آب رودخانه یا در گل و لای خود را خنک میکنند.
عمل تولید مثل و همچنین زایمان هر دو در آب اتفاق میافتد.اسبهای آبی یک محدودهای از رودخانه را به خود اختصاص داده و مانع از ورود سایرین میشوند. آنها هنگام تاریک روشن هوا برای تغذیه و چریدن از آب بیرون میآیند.اسبهای آبی در رودخانه و در کنار هم استراحت میکنند و چریدن عملی است که آنها به تنهایی انجام میدهند و دست جمعی به بیرون آب نمیآیند و آنها در واقع حیوانات خشکی زی نیستند.با آنکه اسب آبی از نظر فیزیکی مانند خوکها و دیگر ناخنپایان مانند فیل هستند اما نزدیکترین خویشاوند زنده آنها بالنها و نهنگها هستند. نیای مشترک بالنها و ناخنپایان در ۶۰ میلیون سال پیش ار یکدیگر جدا شدهاند.قدیمیترین سنگواره پیدا شده از اسب آبی متعلق به ۶۰ میلیون سال پیش است.
اسب آبی از بدن درشت و بشکهمانندش و دهان و دندان بزرگش و بدن بی مو و پاهای کنده دار و بزرگ و کوتاهش قابل شناسایی است.از نظر اندازه ٬اندازه کرگدن سفید است و فقط فیلها از نظر وزنی با آنها برابری میکنند.با آنکه چاق و سنگین هستند و در ضمن پاهای کوتاهی نیز دارند اما به راحتی میتوانند از یک انسان پیشی بگیرند.اسبهای آبی میتوانند با سرعت ۴۸ کیلومتر در ساعت در مدت زمان کوتاهی از یک دونده المپیکی سبقت بگیرند.اسب آبی آفریقایی از حیوانات خطرناک و تهاجمی به حساب میآیند و در صورتی که انسان به ایشان نزدیک شود به انسان حمله میکنند و مرگ آورند.تخمین زده میشود که ۱۲۵ تا ۱۵۰ هزار اسب آبی در آفریقا زیست کنند و از این بین کشور زامبیا با جای دادن ۴۰ هزار راس از این حیوان و تانزانیا با ۲۰ تا ۳۰ هزار دارای بزرگترین جمعیت این حیوان هستند.
اسب آبی اغلب در حالتی که فقط چشم ها، گوشها و سوراخهای بینی اش دیده میشود در آب دراز میکشد. یک گله اسب آبی عرض یک رودخانه را اشغال میکند. آنها با دندانهای عاج مانند و درازشان زخمهای خطرناک و بدی را در بدن یکدیگر ایجاد میکنند.
دمای بدن شتر میتواند در محدوده 7 درجه فارنهایت بالا و پایین برود در حالی که در انسان تنها در محدوده 1 درجه فارنهایت بالا و پایین میرود.
لبهای شتر دارای گسترش حرکتی خوبی است و لب بالائی به دو بخش تقسیم شده است و ملاحظه میگردد که لب پایینی در شترهای مسن بوضوح آویزان است. در این حیوان نیز، همانند دیگر نشخوارکنندگان برروی فک پایینی شتر تنها دندان پیشین وجود دارد و این دندانها در فک بالائی وجود ندارد. دهان شتر همیشه باز است و حیوان آواهای بلند و آزار دهندهای از خود در میآورد و هنگامی که حیوان چنین آواهائی از خود در میآورد اگر به دهان او بنگریم در موخره دهان میتوانیم تودهای سرخ رنگ را ببینیم که احیاناً تا بخش جلوئی دهان میرسد و به دید میرسد که برگرده این توده مرطوب کردن ناحیه انتهایی حنجره است و در نتیجه کمک میکند حیوان در برابر تشنگی مقاومت کند. (این توده بالاخص درهنگام فصل جفتگیری، که شتر نر مست بدون دلیل به دیگران حمله میکند، و بیضهها و مثانه و اجزای دیگر بدن را گاز میگیرد، در خارج از دهان نیز مشاهده میگردد).
شتر در بالای پس سر خود غدهای نرم و مرطوب دارد که برگرده ترشحی آن در هنگام مستی شتر است. در حالی که بقیه اجزای بدن بی بر و برگرد خشک میباشد. در ناحیه مفصل پاها، پوست شتر کلفت و خشن میگردد که به آن پینه میگوییم. این پینهها بیشتر در جاهائی از بدن مشاهده میگردد که شتر بر روی آنها مینشیند تا باقی بدن خود را از اصطکاک با زمین محافظت نماید و هم چنین شتر در ناحیه جناغ سینه نیز پینه بزرگی دارد که شتر را در هنگام نشستن بر روی زمین در حفظ تعادل کمک میرساند. کوهان شتر یک توده چربی است که حجم آن بر حسب شتر، سن وی و سلامتی یا بیماری وی تغییر مییابد.
پاهای شتر به گونهای فرگشت(تکامل) یافته است که حیوان را در هنگام راه رفتن بر روی شنهای نرم یاری کند، ولی به هر حال این پاها با هر گونه زمینی به جز زمینهای گلآلود بارهت دارد. اما سمهای حیوان واضح و آشکار نبوده و در داخل بافت کراتینه کف پا فرار گرفته است. کف پا محکم بوده و دارای ناخنهای سخت و کوتاهی در مقدمه است و هنگامی که کف پا بر روی زمین گذاشته میشود به خوبی منبسط میگردد و انگیزه تثبیت پا بر روی شنها میگردد و این در حالی است که شتر با سختی فراوان بر روی زمینهای گلی و لغزنده راه میرود.
دستگاه گوارش شتر همچون دیگر نشخوار کنندگان دارای معده چهارگانه است هر چند که هزار لای شتر، رشد و گسترش چندانی نیافته است. شتر دارای رفتار ویژهای است. این حیوان هر چند که حیوانی بردبار و آرام است اما احیاناً و به صورت ناگهانی مهاجم میگردد (بهویژه در فصل جفتگیری) و به همین جهت بهتر است که در هنگام کار، شتران نر و ماده از هم جدا گردند در اوقات دیگر شترها مطیع و آرام هستند. علی رغم اینکه در هنگام گرفتن افسار آنان و یا نهادن بار، از خود آواهای بلند آزار دهنده در میآورند خطری نخواهند داشت و معمولاً شتران اخته شده در مقایسه با شتران نر آرامتر هستند. شتر نسبت به تحمل درد و در قبال بیماریها تا حدودی مقاومتر از دیگر دامهاست و هیچگونه علایم خستگی و ناراحتی از خود بروز نمیدهند. به همین جهت باید که به دقت آنها را تحت دید داشت زیرا در هنگام بیماری نیز بدون هیچگونه اظهار ناراحتی هم چنان به کار خود ادامه میدهند.
خفاش گوشبلند (نام علمی: Plecotus austriacus) گونهای خفاش از تیره خفاشناهیدیان با جثه به نسبت کوچک است که در مناطق گستردهای از قاره اروپا زندگی میکند. این خفاش همچنین در کوههای سبلان و رشتهکوه زاگرس در ایران دیده شده است.
طول کلی بدن این پستاندار ۷۸ تا ۱۱۷ میلیمتر است و وزن آن به ۵ تا ۱۳ گرم میرسد.
خرس عینکی (به انگلیسی: Spectacled Bear) که به خرس آندی (به انگلیسی: Andean Bear) هم معروف است نوعی خرس است که در آمریکای جنوبی زندگی میکند. این نوع خرس تنها خرسی است که در نیمکره جنوبی زمین زندگی میکند. دور چشم این خرسها موهایی با رنگ متفاوت دارد که از دور شبیه عینک به نظر میرسد
گربه پلنگی (نام علمی: Prionailurus bengalensis) گونهای گربه از سرده گربههای خالدار آسیایی میباشد. این گونه به همراه سه گونه دیگر از سرده گربههای خالدار آسیایی در جنوب و شرق آسیا زندگی میکنند. گربه پلنگی گربهای کوچک و وحشی میباشد. این گونه به وسیله اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت در گروه گونههای با کمترین نگرانی قرار دارد. نام این گربه از این جهت که دارای ظاهری شبیه پلنگ است، گربه پلنگی میباشد.
سیاهگوش یا کاراکال یا منگولهگوش (Caracal caracal) گربهسانی کوچک است که در خاورمیانه و آفریقا میزیَد.
سیاهگوش یکی از سنگینترین و سریعترین گربههای کوچک است و مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که گربه طلایی آفریقایی و سِروال نزدیکترین خویشاوندان این گربهساناند.
این جاندار را بهدلیل موهای بلند سیاهرنگی که بر روی گوش دارد سیاهگوش مینامند. کاراکال نام علمی این جاندار است که آن نیز برگرفته از قرهقولاق یا قرهقولاخ در زبان ترکی به معنی سیاهگوش است.
کاراکال را نباید با گربهسان دیگری با نام علمی (Lynx لینکس) اشتباه گرفت که در گذشته وشق و در دوران معاصر سیاهگوش نامیده میشود. این دو جانور شباهت ظاهری زیادی به هم دارند و از جمله در داشتن گوشهایی سیاه اشتراک دارند و تا مدتها در طبقهبندیهای علمی جانورشناختی نیز سیاهگوش را در سردهٔ Lynx قرار داده و در زبانهای اروپایی از وی با نامهایی چون لینکس ایرانی یا صحرایی یا آفریقایی یاد میکردند. اما امروزه این جاندار را در سردهٔ خاص خود در زیرخانوادهٔ گربهسانهای کوچک قرار میدهند. هوشنگ اعلم در مقاله «سیاهگوش» در دانشنامه ایرانیکا استفاده برخی نویسندگان جدید از نام کاراکال به جای سیاهگوش را برای این حیوان اشتباه میداند
رسیاهگوش از نظر ظاهری به سیاهگوش اورآسیا شباهت دارد ولی کوچکتر است و جثهٔ لاغرتر و ظریفتر و دست و پای کشیدهتری دارد. جنس نر کمی از ماده بزرگتر است. وزن بدن بین ۱۶ تا ۲۲ کیلوگرم، طول بدن ۵۵ تا ۹۰ سانتیمتر به اضافه ۲۲ تا ۳۴ سانتیمتر دم و ارتفاع در ناحیه شانه ۴۰ تا ۴۵ سانتیمتر است. رنگ پوست بین قرمز شرابی، خاکستری، خاکی و گاه سیاه متغیر است. بچهها خالهای قرمز رنگ در ناحیه زیرین بدن دارند و رنگ بدنشان تیرهتر از بالغان است. پوزه، گردن و قسمتهای زیرین بدن کاراکال نیز سفید است و خط ِ اشک ِ سیاهرنگی دارند که از گوشهٔ چشم تا دماغ امتداد مییابد. صورتی کوچک با گوشهای بلند دارند که موهایی سیاهرنگ به ارتفاع ۵ سانتیمتر بر آن روئیدهاند. گوشهای کاراکال از گوش تمامی گربهسانان دیگر بزرگتر است. گوشها توسط ۲۰ عضله مختلف کنترل میشوند. این دستگاه حساس شنوایی امتیاز بزرگی در یافتن شکار برای کاراکال محسوب میشود.
انواع جوندگان از جمله خرگوشها شکار اصلی این حیوان است. گاه به حیوانات بزرگتر از خود همچون غزال، بزهای کوهی کوچک و بچههای شترمرغ هم حمله میکند و از کوچکترین گربهسانانی است که توانایی شکار حیوانات بزرگتر از خود را دارند. وی برای شکار حیوانات بزرگ پس از پریدن بر پشت آنها و گرفتن گردن با آرواره، گلوی آنها را میدرد. در هنگام شکار حیوانات بزرگ (بزرگتر از خرگوش صحرایی) به خوردن امعا و احشای داخلی بدن و بخشهای مرغوبتر گوشت اکتفا میکنند.
مهارت وی در شکار پرندگان نیز ستودنی است. کاراکال میتواند با پریدن در هوا یک یا حتی چند پرنده را بقاپد. توانایی بالای کاراکال در پرش و کوهنوردی موجب شده تا احتمالاً بهترین شکارچی خرگوش صحرایی باشد.
کاراکالها میتوانند به مدت طولانی بدون آب زندگی کنند و آب بدن خود را از تا حد زیادی از بدن شکار تأمین میکنند.
روباه پرنده نوعی خفاش است. سر این خفاش شباهت زیادی به سر روباه دارد. به همین سبب به این نام خوانده میشود.
اکثر خفاشها کوچک و شبیه موش هستند، ولی روباه پرنده اندازه سگی کوچک است. فاصله بین دو بال این جانور به ۲ متر میرسد.
رفتار و ویژگیهای این خفاشها بسیار شبیه به خفاشهای معمولی است، با این تفاوت که آنها علاقه زیادی به میوه دارند و آفت باغهای میوه هستند.
گونههای مختلفی از روباههای پرنده را میتوان در مالزی، هند و سایر مناطق آسیا، جزایر اقیانوس هند و آرام یافت.
اورانگوتان تنها سردهٔ باقیمانده از کپیهای بزرگ در منطقهٔ آسیا است. آنها در زمرهٔ باهوشترین نخستیسانان هستند، و از انواع ابزار پیچیده سود جسته، و هر شب نیز با استفاده از شاخ و برگ درختان، لانهای مخصوص خواب میسازند. آنها معمولاً تهاجمی نیستند و بیشتر به صورت منزوی به جستجوی غذا میپردازند. آنها بزرگترین جانوران موجود درختی هستند که بازوهای درازتری نسبت به دیگر کپیهای بزرگ دارند. رنگ موی آنها معمولاً قرمز مایل به قهوهای و یا به رنگ معمول دیگر کپیهای بزرگ یعنی سیاه است.
اورانگوتان بومی اندونزی و مالزی بوده، و در حال حاضر تنها در جنگلهای بارانی جزیرههای بورنئو و سوماترا یافت میشود. ولی سنگوارههایی از آن در جاوه، شبهجزیرهٔ تای-مالای، ویتنام و چین یافت شدهاست. در حال حاضر تنها دو گونه از این سرده باقی ماندهاست، که هر دو در خطر انقراض هستند: اورانگوتان بورنئویی و اورانگوتان سوماترایی (در خطر بالای انقراض).
سَنجاب یکی از انواع جوندگان است از خانواده سنجابان (Sciuridae) و جنس آن جنس سنجابها (Sciurus) نام دارد. این حیوان معمولاً بر بالای درختان زندگی میکند و از مشخصات آن داشتن دم بلند و پر پشت و دستهای کوتاه و پاهای قوی و تنومند و موی ظریف بدن و گوشهای برجسته احاطه شده با پشم و چشمهای بزرگ است. سنجاب در قاره آسیا، آمریکا، اروپا و آفریقا وجود دارد و گونههای مختلفی دارد و در طبیعت از گردو، فندق، بلوط، میوهجات و دانهها تغذیه نموده و در صورت دسترسی به لانه پرندگان بر تخم و جوجه پرندگان نیز تغذیه میکند. این حیوان ممکن است که توسط مار، پرندگان شکاری و روباه صید شود. از صفات مشهور سنجاب ذخیره سازی گردو و فندق در شکاف درختان و یا در زیر زمین جهت مصرف آنها در زمستانها است و بررسیهای صورت گرفته نشان میدهند که این حیوان حافظهای بسیار قوی دارد و به راحتی میتواند محل دفن گردو و فندق را یافته و در زمستان که به دست آوردن غذا دشوار میشود از ذخیره غذای خود تغذیه نماید. این حیوان در زبان انگلیسی «Squirrel» و در زبان آلمانی «eichhornchen» و در زبان فرانسوی «ecureuil» و در زبان ترکی «sincap» و در زبان عربی «السنجاب» و در زبان فارسی سنجاب نامیده میشود که این نام ظاهراً از زبان فارسی به زبان عربی راه یافته و برخی افراد به آن «خز موش» و «موش خرما» نیز میگویند که واژه موش خرما به غلط بر این حیوان اطلاق شدهاست و به نظر میرسد که واژه خز موش واژهای اصیل و فارسی است که در دوره قبل از اسلام، بر این جانور اطلاق میشدهاست. در گذشتههای دور صید سنجاب در سرزمین خوارزم و جمهوری آذربایجان که بخشی از ایران بوده رایج و متداول بودهاست و پوستهای سنجاب خزری و خوارزمی از شهرت خوبی برخوردار بودهاست. نام دیگر سنجاب در فارسی وَروَره[۱] است که ریشه آن به ریشه هندواروپایی *(o)wer- برمیگردد
عنکبوت (تارتنک یا کارتنک یا تاربافک، (به فارسی افغانستان: جولاه یا جولاهی)) جانور بی مهرهٔ شکارگری است که دارای بدنی دوبخشی و هشت پا است. عنکبوتها فاقد بخشهای جوندهٔ دهان و بالاند. آنها در راستهٔ عنکبوتها طبقهبندی میشوند که خود یکی از چند راستهٔ ردهٔ بزرگتر عنکبوتیان (تاربافان) است. ردهٔ تاربافان دربردارندهٔ گونههایی چون گزدم و کنه است.
اکثر عنکبوتان تار میتنند که معمولاً به صورت رشتهای پروتئینی از غدههای تارتنِ انتهای شکم ایشان ترشح میشود. بسیاری از گونهها از تار برای شکار استفاده میکنند. به این صورت که توری یا پردهای میتنند که حشرات در آن به دام میافتند ولی گونههای فراوانی هم هستند که آزاد شکار میکنند. از تار در بالارفتن از جایی، ایجاد دیوارهای هموار در لانههای زیرزمینی، ساختن ساک تخم، درپیچیدن صید، و نگاهداری موقت اسپرم، و خیلی کارهای دیگر استفاده میشود. برخی گونههای عنکبوت بسیار سمی و خطرناک هستند و زهرشان آنقدر قوی است که میتوانند یک انسان بکشند. عنکبوت بیوه سیاه، عنکبوت تورقیفی سیدنی و... از گونههای خطرناک عنکبوت هستند.
کَرگَدَن را به هر یک از عضوهای خانوادهٔ کرگدنها با نام علمی Rhinocerotidae گویند. کرگدنها جانورانی پستاندار از راستهٔ تکسُمان هستند.
کرگدنها با وجود گیاهخوار بودن، حیوانات خطرناکی هستند. در هندوستان و نپال تعداد سالانه حملات و آسیبرسانی کرگدنها به انسان بیش از ببرها و پلنگها است.
کرگدنها به خاطر شاخشان به صورت غیرقانونی شکار میشوند و این نسل بعضی گونههای آن را در معرض خطر انقراض گذاشتهاست. بر پایهگذارش سازمان بینالمللی حفاطت از محیط زیست، نسل کرگدن سیاه غرب آفریقا منقرض شده و سرنوشت مشابهی در انتظار کرگدن سفید بومی آفریقای مرکزی است.
کرگدنها با تمام پستان داران شاخدار فرق دارند٬ چون شاخ آنها بالای سرشان نیست٬ بلکه نزدیک نوک بینیشان است.این شاخها مانند شاخ گاو یا شاخ گوزن نیست٬ بلکه از موهای کلفت و به هم فشرده تشکیل شدهاست.
کرگدنها در چمن زارها و جنگلهای مناطق گرمسیری زندگی میکنند و همیشه در نزدیکی آباند٬ زیرا نیاز دارند که هر روز آب بخورند و از غلتیدن در گِل هم لذت میبرند.این جانوران فقط گیاه میخورند.کرگدن ها حس شنوایی و بویایی خوبی دارند ولی دیدشان ضعیف است.
کرگدنها با وجود پوست کلفتشان٬ گرفتار کنهها و انگلهای دیگر میشوند.بیشتر وقتها میتوان آنها را با پرندهها دید٬ که با خوردن این آفتها به کرگدنها کمک میکنند.ممکن است گربهسانان بزرگ مثل ببر و پلنگ٬ بچه کرگدنها را شکار کنند٬ ولی تنها دشمن کرگدن بالغ٬ انسان است
همه حشرات به وسیله پرواز کردن از خطر فرار میکنند، اما ملخها و جیرجیرکها جهش نیز میکنند. این حشرات دارای پاهای جهنده در عقب بدن خود هستند. این حشرات معمولاً میتوانند ۱ متر (۳ پا) یا بیشتر جهش کنند. ملخها و جیرجیرکها دارای آروارههای قوی هستند و عموماً از گیاهان تغذیه میکنند. در طول فصل زادآوری (تولید مثل)، آنها صداهای بلند از خود در میآورند و این کار را بهوسیله مالیدن اعضاء بدنشان به یکدیگر انجام میدهند.
ملخها بیشتر عمر خود را روی زمین میگذرانند اما آنها قادرند بعد از جهش از روی زمین با قدرت پرواز کنند. چهار عدد بالهای جلویی ضخیم و محکم میباشند، اما بالهای عقب نازک و نیمه شفاف هستند و در طول پرواز مثل یک بادبزن میشوند.
ملخ جهنده چمنزار مثل تعداد زیادی از فامیلهایش، دارای پاهای عقبی بزرگ بوده که آنها را برای جَستن به کار میبرد. در عین حال، او برخلاف بیشتر ملخهای دیگر قادر به پروار نیست، چرا که فاقد بالهای مناسب برای پرواز است. ملخ جهنده چمنزار در اواخر پاییز میمیرد. تخمهای آنها در طول زمستان زنده میمانند و در بهار سال بعد نسل جدیدی از این ملخها را بوجود میآورند.