سهره سینه سرخ نام علمی آن (Carduelis cannabina) است وبه ان فنچ خانگي مي گويند. در ایران، عراق، سوریه وجنوب قفقاز دیده میشود و۱۳ سانتی متر درازا دارد. سرخاکستری روتنه بلوطی وپیشانی وسینه قرمز گلی است. پرنده ماده وپرنده جوان فاقد رنگ بلوطی بوده وبا روتنه قهوهای رگه دار دیده میشود. این رگهها در سینه وپهلوها نیز وجود دارد. در همه سنین، رگههای سفیدی در شاهپرها وپرهای بیرونی دُم دیده میشود. منقار خاکستری مایل به قهوهای تیره ومیانه ی گلو خط دار است وحاشیه کمرنگی دور چشمها وروی چانه دیده میشود که آن را از سهره کوهی متمایز میسازد. پروازش موجی شکل ونامنظم است ودر زمستانها، به صورت جفتی یا گروهی دیده میشود. این پرنده در بخش های باز بوته دار یا درختکاری شده، زمین های پرچین دار، کشتزارها وکناره ی تالابها به سر برده وبه گونه ی گروهی در بیشهها وپرچینها نیز دیده میشود و گاهی در علفزارها آشیانه ساخته و زادآوری میکند. در ایران بیشتر در شمال باختری(غربی) دیده شده و زادآوری نیز میکند.
فلامینگو یا مُرغ آتشی پرندهای است از راستهٔ بالآتشیسانان.
فلامینگو پرندهای است با پاهای دراز و منقاری منحنی و گردنی بلند خمیده، آبچر بابدنی بسیار کشیده و پر و بالی به رنگهای سفید و صورتی است.
در پروازها باها و گردنش کشیده و قدری پائین تر از سطح بدن قرار میکیرد. بالهایش ترکیب زیبائی از رنگهای سرخ و سیاه است. پرنده نابالغ قهوهای مایل به خاکستری چرک است. فلامینگو به آرامی راه میرود ودر حالیکه سر ومنقار خودرا در آب کم عمق فرو برده تغذیه میکند. فلامینکو از ۹۰/۰ تا ۵/۱ متر بلندی دارد. بیشتر فلامینگوها حلزون وگیاهان آبی را میخورند. این پرندگان بصورت دست جمعی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکنند.
راستهای بالآتشیسانان که فلامینگو به آن تعلق دارد از پرندگان آبزی و بزرگجثه هستند که غذا را از منقار خمیده و صافیمانند خود میگذرانند.
مرغ عشق پرنده ایست اهلی از نژاد طوطی. وطن اصلی این پرنده همچون بسیاری از طوطی سانان دیگر، سرزمین استرالیا است.
برای فهمیدن جنس نر و ماده این حیوان بهترین گزینه توجه به پوستی که در بالای منقار قرار دارد و سوراخهای بینی در آن هستند٬میباشد.در نوع نر رنگ این پوست آبی تیرهاست اما در نوع ماده آبی روشن ٬قهوهای یا متمایل به قهوهای است.رنگ آبی این پوست در نوع نر همواره مشخص است هرچند در نرها مریض این رنگ مات میشود و در نرهای مسن قهوهای شده و ترکهایی در آن دیده میشود.اما رنگ این پوست در مادهها متغیر است در موقع تخم گذاری و در جوانی صاف و روشن تر است و پس از این مدت تیره تر و چروک دار میگردد.
مرغ عشق برای اولین بار در اواخر سال ۱۷۰۰ میلادی به صورت گله های وحشی در استرالیا مشاهده شد که تعداد افراد این گله¬ها به هزاران قطعه می¬رسید. نام انگلیسی مرغ عشق «بجایر» از کلمه بومی budgerijour گرفته شده است که این لغت در زبان بومیان استرالیا به معنی «غذای خوب» می باشد و شاید علت این تسمیه بدان جهت بوده است که وجود این پرنده در منطقه ای دلیل وفور نعمت و غذای فراوان در آن منطقه بوده است، زیرا که این پرنده در شرایط مناسب غذایی به شدت زاد و ولد نموده و گله¬های بزرگی به وجود می¬آورد. این پرنده برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ توسط «جورج شاو» مدیر جانور شناسی موزه طبیعی بریتانیا شناسایی شد و در سال ۱۸۳۲ طبیعی دان « موزه لینه» که «یوهان واگلر» نام داشت توضیحاتی در باره مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۴۰میلادی، زیست شناسی به نام «جان گولد» این پرنده را از استرالیا خارج کرد و به انگلستان برد. موج تقاضا برای این پرنده موجب شد تا کشتیهای زیادی دست به کار انتقال این پرندگان به اروپا، مخصوصاً انگلستان، هلند و بلژیک بزنند. کشتیها مرغ عشقها را در دستههای چند ده هزارتایی حمل میکردند. در طول سفر چند هفتهای، فقط تعداد اندکی از آنان سالم به اروپا میرسیدند. به زودی این پرنده اهلی شد و از طریق انگلستان به تمام دنیا منتقل شد. در سال ۱۸۴۶ برای اولین بار وارد کشور فرانسه شد و هشت سال بعد یعنی در سال ۱۸۵۴ طبیعی دان فرانسوی «جان دلون» مقاله¬ای در خصوص تکثیر، تغذیه و نگهداری مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۵۹ نویسنده آلمانی «کارل بوله» در نشریه پرنده شناسی آلمان مقاله مفصلی در باره مرغ عشق منتشر کرد. از نوشته های «بوله» چنین بر می آید که مرغ عشق در آن زمان در تمامی شهرهای بزرگ آلمان به عنوان حیوان خانگی رایج بوده است و بنا به گفته او مرغ عشق برای اولین بار در سال ۱۸۵۵ درشهر برلین آلمان توسط «گرفین شورین» تکثیر یافت. مرغ عشق از سال ۱۸۶۰ به بعد در تمامی باغ وحش¬های آلمان وجود داشته و با موفقیت تکثیر و پرورش یافته است. طی ۵۰ سال، واحد¬های عظیم تجاری به وجود آمدند که هزاران قطعه از این پرنده کوچک را برای دوستداران پرندگان زینتی تکثیر می¬کردند. در اواخر قرن نوزدهم واردات مرغ عشق به ارقام غیر قابل تصوری رسید. بنابر نوشته های «دبراسای» تنها در سال ۱۸۹۴ واردات پرندگان زنده به بنادر فرانسه بالغ بر یک میلیون و دویست هزار قطعه بوده که در آن، واردات مستقیم به انگلستان و آلمان منعکس نشده است.
توکای سیاه یا توکای معمولی (Turdus merula) پرندهای از سردهٔ توکا و بومی اروپا، آسیا و شمال آفریقا است و بر اثر فعالیتهای انسانی به استرالیا و نیوزیلند هم وارد شدهاست.
چندین زیرگونه از این پرنده در محدودهٔ زیستی گستردهٔ آن زندگی میکنند، تعدادی از زیرگونههای آسیایی را گاه گونهای مستقل در نظر میگیرند. با توجه به عرض جغرافیائی، توکای سیاه ممکن است مقیم، نیمهمهاجر یا کاملاً مهاجر باشد.
جنس نر زیرگونهٔ اصلی این پرنده که در بیشتر مناطق اروپا زندگی میکند، کاملاً سیاه با حلقهٔ چشمی و منقار نارنجی و آوازی با ملودی غنی است؛ جنس ماده و پرندهٔ نابالغ پوشش قهوهای پررنگ دارد. این پرنده در درختزارها و باغها زندگی میکند و لانهای شکیل با نوارهایی از گِل و فنجانشکل میسازد. توکای سیاه همهچیزخوار است و از انواع مختلف حشرات، کرمهای خاکی، توتها و میوهها تغذیه میکند.
هر دو جنس در محل اصلی زندگی خود قلمروطلبند و از نمایشهای تهدید مشخصی بهره میجویند، اما در هنگام مهاجرت و نواحی زمستانگذرانی اجتماعدوستتر میشوند. جفتها در طول سال، در جاهاییکه هوا به اندازه کافی معتدل باشد، در قلمرو خود باقی میمانند. اشارات زیادی به این پرندهٔ پرشمار و متمایز از دیگر پرندگان در آثار ادبی و فرهنگی دیده میشود که معمولاً به آواز آن مرتبط میباشند.
فاخته (نام علمی: Cuculus canorus)، که کوکوی معمولی یا کوکوی اروپایی نیز نامیده میشد، پرندهای از خانواده کوکو راسته کوکوسانان است که در اروپا، آسیا، و آفریقا زندگی و مهاجرت میکند. فاخته رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد.
آواز فاخته نرم و حزن انگیز و شبیه کلمه «کو کو» است. این آواز اغلب در آغاز فصل بهار شنیده میشود. بیشتر مردم تصور میکنند پرندهٔ ماده آواز میخواند، ولی اینطور نیست، و پرندهٔ نر آواز میخواند. فاخته نر و ماده شیبه هم نیستند. رنگ فاخته نر مایل به خاکستری سیاه است، درحالی که پرندهٔ ماده پرهای خاکستری فاتح رنگ با لکههای سفید دارد. فاخته ماده نمیتواند آواز بخواند.
فاخته از نظر اندازه جزو پرندگان متوسط و جزو حیوانات کوچک طبقهبندی میشوند. برخی کبوتران مانند کبوتر جنگلی و کبوتر کوهپایه نیز در برخی منابع فاخته نامیده شدهاند.
فاخته تخم خود را در آشیانهٔ پرندگان دیگر میگذارند تا پرندهٔ صاحب لانه، جوجه را بزرگ کند. کاری که جوجهگذاری انگلی نامیده میشود. غذای این پرنده را حشرات و از جمله کرم ابریشم پشمالو، که برای پرندگان دیگر طعمه دلانگیزی نیست، تشکیل میدهد. او همچنین گاه اقدام به خوردن تخم پرندگان و جوجههایشان میکند.
طوطی پرندهای اغلب سبزرنگ و از راسته طوطیسانان (Psittaciformes) است که توانایی تقلید آوای آدمی در آن قابل تحسین است. طوطیها عموما در نواحی گرم و مرطوب آفریقا و هند زیست میکنند. ۳۷۲ گونه از پرندگان را که در ۸۶ جنس طبقهبندی میشوند، از راستهٔ طوطــیها بهشمار میآورند. این پرندگان بیشتر در نواحی گرمسیر استوایی زندگی میکنند و بهطور کلی در دو خانواده Cacutuidae و psittacidae قرار میگیرند.
واژهی طوطی معرب توتی است و معنای آن پرندهای است سبز رنگ که به عرف آن را طوطا نامند و شکرشکن، شکرفشان، شکرمقال، شکرینمقال، شیرینزبان، شیرینسخن، خوش نوا و خوش حرف که همه اینها از صفات اوست. ناگفته نماند که در ادبیات فارسی و خصوصا در بین اشعار شعرایی چون مولوی و عطار از طوطی و صفاتش که غالبا به آمیخته با صفاتی انسانی است، به نیکی یاد شده است.
بیشتر جمعیت طوطیها در مناطق گرم و حارهای و همچنین در مناطق معتدل نیمکرهٔ جنوبی پراکنده شده است. بیشترین تنوع گونهای این راسته در امریکای جنوبی و استرالاسیا(منطقهای که شامل استرالیا و نیوزلند و جزیرههای جنوب غربی اقیانوس آرام میشود)است. از ویژگیهای مورفولوژیکی طوطیها که مختص این راسته میباشد میتوان به نـــوک کـج و قوی، قامت راست، پاهای قوی و پاهای پنجهدار که حالت زیگو داکتیل دارد اشاره کرد. رنگ اکثر طوطیها سبز میباشد که این رنگ با رنگهای روشن دیگر ترکیب شده است. گاهی نیز طوطیها دارای چندیدن رنگ مختلف هستند.
طوطیهای کاکــل دار(کوکاتوها)دارای تنوع رنگی از رنگ یـــکدست سفید تا یکدست سیاه هستند. ویژگی دیگر این خانواده وجود یک کاکل متحرک از جنس پر بر روی سرشان است. همینطور، حالت کمی از دیمرفیسم جنسی در این گونه دیده میشود. طوطی کوچک وزنی به اندازه ۱۰ گرم و طولی به اندازهی ۸ سانتیمتر دارد در حالی که طوطی یاقوت به عنوان بزرگترین این راسته دارای طول ۱ متر طول و وزنی حدودا ۴ کیلوگرم است.
تغذیه در طوطیها بیشتر از مواد گیاهی مانند دانه، تخم گیاهان، غنچهها و .... میباشد. قابل ذکر است که عدهٔ کوچکی از این راسته حشرات و حیوانات کوچک چون موش های صحرایی را میخورند.
بیشتر طوطیها در حفرههای درختان و صخرهها لانه سازی میکنند، تخمهای سفید رنگ میگذارند و جوجههای آشیان نشین دارند. طوطیها چون عدهای از کلاغها (کلاغ سیاه و کلاغ کبود)، از با هوشترین پرندگان در سطح جهان محسوب میشوند. قدرت تقلید صدای انسان در طوطی باعث شکار گونههای وحشی آن برای فروش بهعنوان حیوان خانگی شده است.
شکار طـوطـیهـای وحشی بـهمـنظور فـروش آنها و یا برای تــفریـح نهتنها باعث تخریب زیستگاهشان بلکه کاهش شمار آنها شده است. البته ادارهی حفاظت محیط زیست اخیراً اقداماتی را جهت مراقبت از زیستگاه این پرندگان زیبای در حال انقراض، انجام داده است که باعث حفظ سایر گونههای این پرنده شده است .
قُمری ِ خانگی (نام علمی: Streptopelia senegalensis) نوعی قمری کوچک است که در مناطق گرمسیری آفریقای جنوب صحرا، خاورمیانه، جنوب آسیا، هند و غرب استرالیا زندگی میکند.وجه تمایز قمری خانگی از سایر قمریها، طوق پهن خالخال سیاه و مسی رنگی است که در جلوی گردن دارد. طول قمری خانگی حدود ۲۵ سانتیمتر است. دم بلند و جثه لاغری نسبت به دیگر کبوترسانان دارد. سطح پشتی، بالها و دم آن به رنگ خرمایی است. پرهای خاکستری مایل به آبی در بالهایش دیده میشود. سر و بخشهای پائینی بدنش به صورتی و شکمش به رنگ سفید میگراید. پاهایش نیز قرمز رنگ است.
آوازش چیزی شبیه به او-توک-توک-او-رو با تشدید بر روی توک-توک است. گاهی در هنگام پرواز یا فرود آمدن جیغی تودماغی با وقفههای یک ثانیهای میکشند.
خوراک قمری خانگی دانهها، غلات، علفها، دیگر انواع سبزیجات و حشرات کوچک است، بیشتر بر روی زمین زندگی میکنند و به دنبال غذا میگردند. اصولاً اجتماعی نیستند و معمولاً تنها یا جفتی زندگی میکنند.
نر و ماده قمری خانگی شبیه به هم و پرنده نابالغ تیرهرنگتر است.
قمری خانگی، دو تخم میگذارد و نزدیک ۱۴ روز روی آنها میخوابد. بیشتر این زمان را قمری خانگی ماده روی تخم میخوابد ولی در صورت نیاز جای خود را با قمری خانگی نر عوض میکند.
عکسهایی بسیار جالب از انواع كبوتر
نام علمی کبوتر خانگی Columba livia domestica است. نام علمی کبوتر چاهی که اکثر کبوتران خانگی از نسل آنهایند Columba Livia است. به این پرنده در زبان عربی، حمام و در ترکی، گورچین گویند. واژه کبوتر یک واژه اصیل فارسی است که از دو واژه «کبود» (آبی) و «تر» تشکیل شدهاست. در زبان سانسکریت به آن Kap^ota و در زبان پهلوی به آن Kapotar میگفتهاند. در فارسی محاورهای متداول، به کبوتر، کَفتر میگویند که مُبدَّل کبوتر است و نامهای محلی آن در کردستان و کرمانشاه کوتر، کموتر و در بعضی نقاط جنوب کپتر و کبتر است. در لغتنامه دهخدا، نامهای زیر به این پرنده نسبت داده شدهاست: کفتر، کبتر، حمام، حمامه، نامهبر، کوتر، عفد، فاخته، سعدانه، صلصله و بالاخره ورقاء. نژادهای کبوتر بسیار متنوع بوده ودر سراسر جهان پراکندهاست.